English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5708 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
irreticent U ابراز کننده
testator U وصیت کننده
broacher U مطرح کننده
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
wills U وصیت وصیت نامه
will U وصیت وصیت نامه
willed U وصیت وصیت نامه
screed U سخن یا نامه دراز وخسته کننده
testament U وصیت نامه
testaments U وصیت نامه
testament U تدوین وصیت نامه
testaments U تدوین وصیت نامه
intestacy U نداشتن وصیت نامه
testamentary U وابسته به وصیت نامه
administration of a will U اجرای وصیت نامه
intestate U فاقد وصیت نامه
citations U تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
citation U تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
testacy U تهیه وتدوین وصیت نامه
devise U تعبیه کردن وصیت نامه
devised U تعبیه کردن وصیت نامه
devises U تعبیه کردن وصیت نامه
devising U تعبیه کردن وصیت نامه
republication of will U اعاده اعتبار وصیت نامه
d. will U پیش نویس یا وصیت نامه
probate U رونوشت گواهی شده وصیت نامه
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
probate U گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
holograph U سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
holographs U سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
discharges U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
continuance U تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
prize courts U دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
transfer of cause U احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
purging a contempt of court U جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
parquet U محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
manadamus U حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
remanet U احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
fillers U پر کننده
spurner U رد کننده
puffer U پف کننده
bidders U کننده
fizzy U کف کننده
renunciant U رد کننده
filler U پر کننده
trackers U پی کننده
mauler U له کننده
mumbler U من من کننده
fluxing oil U اب کننده
refutative U رد کننده
tracker U پی کننده
bidder U کننده
noncommittal U رد کننده
hopper U لی لی کننده
sensor U حس کننده
attacking U تک کننده
wheezier U خس خس یا خر خر کننده
wheeziest U خس خس یا خر خر کننده
jaberer U پچ پچ کننده
commulator U یک سو کننده
catterer U پچ پچ کننده
wheezy U خس خس یا خر خر کننده
prater U پچ پچ کننده
squelcher U له کننده
squasher U له کننده
repudiationist U رد کننده
hoppers U لی لی کننده
prattfall U پچ پچ کننده
rebutter U رد کننده
ear-splitting U کر کننده
bender U خم کننده
doers U کننده
benders U خم کننده
thinner U کم کننده
swooner U غش کننده
attenuant U اب کننده
skittish U رم کننده
solvent U اب کننده
solver U حل کننده
mitigatory U کم کننده
bandwidth U یچ کننده
fillets U پر کننده
filleting U پر کننده
filleted U پر کننده
mitigative U کم کننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1The outright abolition of the death penalty.
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1پایان نامہ را در زبان اردو چہ می گویند
1what is Labbad
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
2reintroduce?
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com